پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
جنی
نوشته شده در
بازدید : 141
نویسنده : اشکان یوسف خان گرجی

جنی

 

یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!